فرهنگ یار
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  پیوند دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 3796
کل یادداشتها ها : 3

نوشته شده در تاریخ 95/8/4 ساعت 10:5 ص توسط محمد قربانی


نظریه های فرهنگی -کاری از مهدی آذرگون  
  ساعت 4:14 ‎ق.ظ روز 1394/11/30   کلمات کلیدی:  
 

1-قلمرو نظریه های فرهنگی؟1- محتوا؛ نظریه ها 2- دلالت های اجتماعی3- کنش، عاملیت، نفس  الف) محتوا؛ نظریه ها، ابزارهایی را برای درک ساختمان فرهنگ فراهم می کنند. سنت های متفاوت فرهنگ را به عنوان ارزش ها، قواعد، روایات، ایدئولوژی ها، آسیب شناسی ها، گفتمان ها و همچنین به بسیاری شیوه های دیگر درک کرده اند.ب) دلالت های اجتماعی؛نظریه در این بخش توجه خود را معطوف به ارائه الگوهای تأثیراتی که فرهنگ بر ساختار اجتماعی و زندگی اجتماعی اعمال می کند، می نماید. نظریه پردازان می کوشند نقش فرهنگ را در تأمین ثبات، همبستگی و فرصت یا پابرجا نگهداشتن کشمکش، قدرت و بی عدالتی توضیح دهندج)کنش، عاملیت، نفس (خویشتن)؛ مسئله اصلی در اینجا، رابطه فرد و فرهنگ است. خطیرترین مسئله، یافتن راه هایی است که فرهنگ از طریق آنها، عمل انسانی را شکل می دهد

2- نظریه های فرهنگی کلاسیک غرب؟1- امیل دورکیم2-ماکس وبر3-کارل مارکس4- جورج زیمل5- تالکت پارسونز

3نظریه های امیل دورکیم؟ الف) دورکیم معتقد است که فرهنگ عامل وحدت اجتماعی یا همبستگی اجتماعی است  ب) دور کیم نقش پررنگی را برایفرهنگ در جهت ایجاد ثبات اجتماعی  و همچنین تعامل اجتماعی قائل بود ج) دورکیم فرهنگ (الگوهای عمل، باور و احساس) را برخاسته از نیازها و شیوه سازمان یافتگی ساختار اجتماعی و نه انتخاب یا تفسیر خود عامل از جهان اجتماعی می بیند

4- نظریه های ماکس وبر؟ الف) وبر نیز همچون دورکیم بر نقش بااهمیت دین در فرهنگ تأکید داشته و دین را به عنوان بعد محوری فرهنگ قلمداد می کند. ب) مهم ترین عاملی که ارتباطی بین وبر و نظریه فرهنگی برقرار می کند درک او از کنش انسانی است ج) نکته دیگر در نظریه فرهنگی وبر، بحث اقتدار یا سلطه مشروع است. وبر معتقد بود که سلطه با ار جاع به ساختارهای وسیع تر معنا، توجیه می شود

5-انواع اقتدار را توضیح دهید؟الف) اقتدار سنتی: این نوع اقتدار، زنجیره ای از رسوم و سنت های رایج است که از رسوم و اعمال خاص یک گروه اجتماعی برگرفته شده است و حاکم و اتباع از این سنت ها پیروی می کنند.

ب) اقتدار کاریزماتیک یا فرهمندانه: این نوع اقتدار ناشی از باور به برخورداری حاکم از اقتدارهای استثنایی و یا نوعی عطیه الهی است.

ج) اقتدار قانون اخلاقی یا بوروکراتیک: این اقتدار که به اعتقاد وبر در جوامع دموکراتیک معاصر و صنعتی وجود دارد،

6- نظریه های کارل مارکس بنیانگذار مارکیس را توضیح دهید؟ در هر عصری اندیشه های مسلط را تولید و عرضه می کنند و همین اندیشه ها از ابزارهای عمده تسلط طبقه حاکم بر طبقات زیر سلطه به شمار می رود. ایدئولوژی و فرهنگ نیز در مقابل زیربنای اقتصادی، روبنا محسوب می شوند. پس لازمه فهم فرهنگ، فهم منافع طبقه حاکم و نهایتاً فهم روابط تولیدی و زیربنای اقتصادی است

7-- نظریه های جورج زیمل؟الف) فرهنگ از نظر زیمل به معنای پرورش و فرهیختن کل شخصیت است. زیمل فرهنگ را در دو بعد ذهنی وعینی بررسی می کند  ب) زیمل به دلیل وجود تضادهای درونی جامعه مدرن و مدرنیته به بحث فرهنگ پرداخته و از نظر او جامعه مدرن به بحران، تضاد و تراژدی فرهنگ دچار خواهد شدج) از نظر زیمل، تراژدی فرهنگ همانا تضاد میان فرهنگ مادی و معنوی است

8- سه قلمرو عمده از نظر پارسونزرا توضیح دهید؟ 1) قلمرو نهادهای شناختی؛ که با اندیشه ها و باورهای مربوط به جهان خارجی در ارتباط است2) نهادهای بیانی؛ از قبیل هنرها و مثلاً موسیقی که معمولا در ارتباطات عاطفی به کار می روند3)معیارها و هنجارهای اخلاقی؛ که با این مسئله که آیا فلان چیز درست است یا نادرست ارتباط پیدا می کند

9- نظریه های آنتونیو گرامشیرا توضیح دهید؟ نظریه هژمونی گرامشی نقش مهمی در مطالعات فرهنگ و ایدئولوژی ایفا کرده است مفهوم هژمونی در نزد گرامشی، شکلی از کنترل اجتماعی در دست گروه های اجتماعی حاکم است که بر مبنای آن طبقه سیاسی حاکم، طبقات جامعه را به پذیرش ارزش های اخلاقی، سیاسی و فرهنگی خود ترغیب می نماید. بر اساس این نظریه، طبقه حاکم از طریق تسری دادن فرهنگ مورد نظر خود در سطح جامعه، نوعی اجتماع فرهنگی را به وجود آورده و از این طریق به کنترل اجتماعی دست می زند

10- نظریه های مکتب فرانکفورت؟ به نظر متفکران این مکتب، جوهر سرمایه داری مدرن، کنترل اجتماعی و جلوگیری از دگرگونی

بنیادی است که در این میان فرهنگ مدرن یکی از عوامل مؤثر و اصلی این کنترل به شمار می رود. این مکتب "صنعت فرهنگ یا فرهنگ سازی" را برای اشاره به اتفاقی که دردنیای سرمایه داری درراستای بهره گیری ازفرهنگ برای از میان برداشتن هرگونه امکان مخالفت اساسی با ساخت سلطه مستقر محقق شده، وضع کرده است

11- نظریه های فرهنگی را ازمنظر کنش متقابل ونمادین؟ خرده نظریه کنش متقابل نمادین؛ کنش متقابل نمادین، چارچوبی نظری است که جامعه را محصول کنش متقابل افراد و گروه های جامعه می داند. بر مبنای این نظریه افراد برای برآوردن نیازهای خود در کنار و در ارتباط با همدیگر هستند. در نظریه کنش متقابل نمادین، فرهنگ به صورت نظام ارتباط میان فردی تعریف شده است. این نظریه جای واقعی فرهنگ ها را در کنش های متقابل فردی دانسته و فرهنگ را مجموعه ای از معانی می داند که افراد یک گروه مشخص ازطریق کنش های متقابل به همدیگر منتقل می کنند. این رویکرد به فرهنگ به جای تصورات جوهرگرایانه از فرهنگ، به تحلیل فرایندهایی توجه می کند که از طریق آنها، فرهنگ ساخته و پرداخته می شود

12- نظریه فرهنگی ساختارگرا؟ 1- نزد اندیشمندان ساختارگرا، فرهنگ به مانند زبان است2- رویکردهای ساختارگرایی گرایش به نادیده گرفتن و حتی نفی نقش سوژه انسانی و تمرکز عمده بر نقش وکارکردهای نظام فرهنگی، و نه بر آگاهی و نبوغ عامل منفرد انسانی دارد 3- فرض اصلی ساختارگرایی در مطالعات فرهنگی این است که می توان در پس هر فرآورده فرهنگی عناصری یافت که رابطه ای شبکه وار با یکدیگر دارند و این روابط، ساختاری کلی را تشکیل می دهند که نهایتاً در کانون و هسته پدیده فرهنگی مورد نظر نهفته است

13- نظریه فرهنگی کلود لوی استراوس؟ 1-استراوس، فرهنگ را مجموعه ای از نظام های نمادی دانسته که در ردیف نخست آنها زبان، مقررات زناشویی،روابط اقتصادی، هنر، علم و مذهب جای دارد 2-استراوس معتقد است که برای فهم هر فرهنگ باید به ساخت زیرین آن دست یافت3- همه اسطوره ها ساختار یکسانی دارند و هدف اصلی آنها توضیح ماهیت امور جهان است و برای این کار اسطوره می باید دوگانگی تضاد رابه وحدت و یگانگی تبدیل کند4-استراوس بعد فرهنگی را عامل ساخته شدن انسان می داند

14- نظریه فرهنگی پساساختارگرا؟ 1- نفی وحدت هرچه تاکنون متضمن وحدت تلقی می شده در واقع چند وجهی و متکثر است و هیچ اندیشه ساده وروشنی در کار نیست 2- نفی خصلت استعلایی ارزش ها و هنجارها 3- در این تفکر میل، تفریح، بدن و بازی هم به عنوان ابعاد مشهور فرهنگ و هم در حکم خصائل نوشتار نظری برجسته می شوند4- ایشان فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از قطعات بی نظم دانسته که با هم تصادم کرده و یکدیگر را قطع می کنند.

15- ریموند ویلیام فرهنگ را در چند سطح می داند؟1-فرهنگی که مردم را در زمان و و مکان معین در در آن زمان می کنند و تنها برای کسانی که در آن زمان و مکان بوده اند قابل شناخت است2- فرهنگ ضبط شده ، گاهی به آن هنر هم می گویند3-فرهنگ زیست شده، باعث شناخت فرهنگ دیگر می شود

16- نظریه فرهنگی معاصر ساموئل هانتینگتون؟نظریه وی نگاه متقابل فرهنگی در عرصه جهانی است او مدعی است که تمدن های مختلف امکان نزدیک شدن و گفتگو نداردبه همین دلیل دنیا باید میان تمدنها ی بزرگ تقسیم شود هانتینگتوناین موضوع را مطرح می کند که هم اکنون جنگ بین ملتها درحال پایان است و جنگ میان تمدنها در حال آغاز است 1 ـ اختلاف تمدن ها اساسی است 2 ـ خودآگاهی تمدنی در حال افزایش است 3-تجدد حیات مذهبی وسیله ای برای پر کردن خلأ هویت در حال رشد است 4- رفتار منافقانه ی غرب موجب رشد و خودآگاهی تمدنی ( دیگران ) گردیده است 5- ویژگی ها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند

17-نظریه فرهنگی امام خمینی(ره)؛ نظریه فرهنگی ایشان مبتنی بر ساخت انسان فرهنگی است. در حقیقت امام خمینی پویایی فرهنگ را در اصل تعلیم و تربیت، تزکیه نفس و عمل تبیین نموده و با استناد به تعالیم اسلامی، فرهنگ را اساس جامعه می‌دانند. ایشان مسائلی همچون هویت و موجودیت هر جامعه و سعادت و شقاوت یک جامعه را تابع فرهنگ ارزیابی می‌کنند. از نگاه ایشان رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است.

18-ویژگیهای فرهنگ ازدیدگاه مطهری؟نام ببرید دو مورد توضیح دهید 1-غیرمادی بودن اجزاء فرهنگ.2- تطابق اجزاء فرهنگ با غرایز انسان 3- انسجام درونی اجزاء فرهنگ با یکدیگر4-خاص بودن فرهنگ 5- روح ­وارگی فرهنگ نسبت به جامعه 6- اثرگذاری بر کنشگری عاملیت‌ها 7- عارض شدن فرهنگ بر انسان به مثابه هویت اکتسابی

غیرمادی بودن اجزاء فرهنگ : امور مادی جزء فرهنگ نیستند و قلمرو فرهنگ تنها به امور معنوی محدود می‌شود. همچنین ایشان از تعبیر امور معنوی، معنایی عام اراده کرده‌ که مقولاتی نظیر آداب و رسوم، ارزش‌ها و هنجارها، اخلاقیات، علوم، باورها و ... را دربر می‌گیرد

تطابق اجزاء فرهنگ با غرایز انسان: مفهوم ازغرایض عام است که هم امیال حیوانی انسان و هم امیال عالی انسان(فطریات) را دربر می‌گیرد



      نظریه...





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ